آرین آرین ، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه سن داره

آرین

جشن پایان سال 1391

رونوشت ١: آقا آرین تصمیم گرفته بود که ماهی خودشو تنبیه کنه باله ماهی راگرفته بود ومیگفت مامان یاسی گوش ماهی راگرفتم ماهی بیچاره فردای آن روزمرد.    رونوشت ٢: جشن پیایان سال تحصیلی مهد کودک پریان کوچولو درفرهنگسرای ققنوس تهرانسر آقا آرین در مراسم ٢٢/١٢/٩١ شعر                                     باز تلفن زنگ می زنه       تو گوشم آهنگ می زنه               &n...
30 ارديبهشت 1392

25/9/91

هر شب ميگه مامان ياسي برام قصه بگو واز همه قصه ها قصه شنگول ومنگول رابيشتر دوست داره....وازجمله شعرهايي كه يادگرفته اي ايران...وخرگوش من چه نازه.....وخورشيد خانم گيسوطلا....وآهويي دارم خوشكله....وپاييز پاييز پاييزه و....... ديروز پسرم از خاله هستي مربي مهدش جايزه گرفت به خاطر اينكه پسر خوب وحرف گوش كني است.... 19/9/91 به علت فوت پدر بزرگ بابا اصغر رفته بود مراسم وبراي مامان كلوچه فومن سوغاتي آورده بود چون مامان ياسي امتحان روان شناسي داشت نمي تونست بره بابا وآرين و عمو اكبر با هم رفتند شمال.....آرين با آتنا ومحمد امين بازي كرده بود وكلي بهش خوش گذشته بود    ...
18 ارديبهشت 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آرین می باشد